نگاه عروس و مادر شوهری را کنار بگذاریم
چه خوبه که آدمها قدر همدیگر را بدانند و نگاههایشان به هم نگاه منفعت طلبانه و سودجویانه نباشد. هریک از ما عینکی از تبعیض را به چشم زده و با آن عینک به اطرافمان نگاه می کنیم. تصوراتی در ذهنمان داریم و آن تصورات را معیار و ملاک سنجش عمل قرار می دهیم. باور ندارید؟ برای ملموس تر شدن موضوع با ما همراه باشید.
تصور یک مدیر از کارمند
اگر نگاه یک مدیر و مسئول به کار و منصب مدیریت، نگاه هدفمندانه و کمال گرایانه باشد نه تنها خود در جهت پیشرفت کار تلاش می کند بلکه کارمندان را نیز به این سمت و سو هدایت خواهد کرد با پیشرفت کار و نتیجه خوب و ارزشمندی که حاصل می شود لاجرم سود و منفعت هم عاید مدیر و هم کارمند خواهد شد. اما اگر نگاه مدیر به کار کارمندان نگاهی تبعیض گرایانه و مغرضانه باشد در این صورت چه خواهد کرد؟ اولین قدم گزینش کارگر و کارمندان بر اساس معیار و ملاک های شخصی و به طور خلاصه محدود کردن آنان به دوستان و رفقا است. چرا که هدف پیشبرد کار است نه پیشرفت کار و چه بهتر که دراین فرصت دوستانی را دور خود جمع نماییم که به مواضع قدرت ما خللی ایجاد نکنند و تضاد و تزاحمی با افکار ما نداشته باشند.
نادیده گرفتن تلاش ها و زحمات کارمندی که به هر بهانه ای و به هر واسطه ای ذهنیت خوبی از او نداشته و این ذهنیت برگرفته از کار کارمند نیست بلکه از همان عینک تبعیضی که در ابتدا از آن سخن گفتیم آب می خورد و این نادیده گرفتن یعنی سرد شدن روح تلاش و امید در کارمند و پایین آمدن سطح کیفی کار .
این می شود که سکون کار و رکود و رو به ضعف نهادن سیستم، ثمره مدیریت مغرضانه فرد می گردد. و زمانی لبه این تیغ تیز تر می گردد که فعالیت و کار مربوطه، در حوزه فرهنگی و اجتماعی و دینی باشد چرا که در این نوع از کار با یکی از ابعاد مهم وجودی انسان یعنی روح و روان و تفکر و در عین حال دنیا و آخرت او سروکار دارد و کوچکترین اشتباهی منجر به بزرگترین خسارات می شود.
تصور عروس از مادر شوهر
داستان عروس و مادر شوهر سر دراز دارد گاه نگاه این دو نیز نسبت به یکدیگر برگرفته از پیش فرض هایی است که از هم دارند و این پیش فرض ها از واقعیت سرچشمه نگرفته و حاصل نقل و داستان است که در فرهنگ ما جا باز کرده است.
روی سخن ما در اینجا حل کردن مسئله مدیر و کارمند و یا عروس و مادر شوهر نیست بلکه سخن چیز دیگری است، نکته اینجاست که چرا قدر یکدیگر را نمی دانیم و از بودنمان نهایت استفاده را نمی بریم؟
انسانها دوست دارند دیده شوند، گاه با یک تشکر کوچک می توان بزرگترین مهر و محبت را در دل کاشت چرا بگذاریم پیش فرض هایمان دیواره اتاق دلمان را رنگ کند. به جرأت می توان گفت که بسیاری از روابط ما از خودخواهی و خود دوستی ما نشأت می گیرد و همین امر واقعیت و حقیقت را در انزوا قرا می دهد و این در حالی است که ما برای یافتن حقیقت پا به عالم خاکی گداشته ایم نه اینکه حقیقتی پوشالی را ساخته و آن را سرلوحه خویش قرار دهیم. امام على علیه السلام فرمودند: تلخى حق را تحمل كن، و مبادا كه فریب شیرینى باطل را بخورى.(شرح آقا جمال الدین خوانساری برغررالحکم و درر الکلم،ج2،ص237) و امام كاظم علیه السلام فرمودند: حق را بگو اگر چه نابودى تو در آن باشد، زیرا كه نجات تو در آن است... تقواى الهى پیشه كن و باطل را فرو گذار هر چند [به ظاهر] نجات تو در آن باشد، زیرا كه نابودى تو در آن است. (تحف العقول ص 408)
قدرشناسی سر منشاء صفات اخلاقی
قدرشناسی یعنی احساس قلبی سپاسگزار بودن، در نظر آوردن، و برشمردن موهبت هایی که افرادی هستند که قدرشناسی را به عنوان یک وظیفه دینی و شرعی قلمداد می کنند و با میل و رغبت و با شفای دل آن را انجام میدهند. امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
حق كسى كه به تو نیكى كرده، این است كه از او تشكر كنى و نیكیش را به زبان آورى و از وى به خوبى یاد كنى و میان خود و خداى عزوجل برایش خالصانه دعا كنى، هرگاه چنین كردى بى گمان پنهانى و آشكارا از او تشكر كرده اى . سپس اگر روزى توانستى نیكى او را جبران كنى، جبران كن . (امالی(صدوق) ص372)
باید مطمئن باشیم که قدر شناسی، سر منشاء همه صفات اخلاقی است. وقتی قدرشناسی را پیشه خود کردیم به تبع آن، نیک بینی، نیک خواهی، نیک گوئی و بسیاری صفات مثبت دیگر در ما بیدار خواهند شد؛ نتیجه اش هم اینکه اگر چه امروز به ظاهر مانند دیروز است اما نگرش مثبت ما که ناشی از نگاه قدرشناسانه ی ما به وجود خودمان، دیگران و حتی اشیاء و رویدادهاست سبب می شود در عمل، همه چیز تغییر کند و در روح و روان ما تأثیرات شگرفی داشته باشد.
وجه مشترک همه افراد قدرناشناس نیز در این است که نگاهشان به داشته هایشان (اعم از جسمانی، مالی،خانوادگی، اجتماعی و ...) نیست بلکه به نداشته های خودشان و داشته های دیگران است که شاید در ادامه شخص را به سوی صفاتی مانند حسادت، بدخواهی و ... سوق دهد.
به امید اینکه فرهنگ قدرشناسی که یکی از بارزترین صفات مثبت انسانی است بیشتر از دیگر عواطف انسانی مورد توجه قرار گیرد.
مریم پناهنده
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
1) امالی(صدوق)
2) تحف العقول
3)شرح آقا جمال الدین خوانساری برغررالحکم و درر الکلم،ج2
4)وبلاگ رباط